زندگی نامه: شهید محمود علی میرزایی سال 1342 در شهرستان ملارد در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود . ایشان فرزند پنجم خانواده بود . دوران کودکی را در کانون گرم و با محبت خانواده سپری نمود و به همراه دیگر خواهران و برادرانش درس زندگی را از مادر و پدر آموخت ، ایشان تحصیلاتش را تا مقطع دیپلم ادامه داد ، ایشان ورزش رزمی تکواندو را نیز دنبال میکرد . در دوران قبل انقلاب فعالیت انقلابی داشت . در درگیری با منافقان رشادت های به خصوصی داشت و همچنین در پخش اعلامیه نیز شرکت میکرد . در دوران دفاع مقدس بدون درنگ به ندای رهبر خود لبیک گفت و به دلیل رشادت های ویژه خود مفتخر به پوشیدن لباس سبز پاسداری شد و مسئولیت فرمانده گروهان حنزله، تیپ 27 محمد رسول الله را بر عهده گرفت و در آخر در تاریخ 24/1/1362 در عملیات والفجر 1 در منطقه فکه مزد شهادت خود را از دست اربابش حضرت سیدالشهدا دریافت کرد و روحش به لقاءالله پیوست .

فرازی از وصیت نامه : در این مرحله از زمان انسان متعهد باید دو راه را انتخاب کند : یا درجه والای شهادت یا ذلت و خواری من به عنوان یک مسلمان مقلد امام راه اول را آغاز میکنم و با عشق و شهامت در مرز به جنگ با عدو داخل با دست نشاندگان آمریکا و شوروی به مبارزه پرداختم . ای مردم به ریسمان متین خدایی چنگ زنید و از تفرقه بپرهیزید و گرنه مدیون خون شهدایید و آن برای شما خواهد آمد که یزیدیان شما حاکم باشند . ای منافقان آیا هزاران هشدار و امت و معجزه در این انقلاب شما را هشیار نکرده تا کی میخواهید رذالت کنید و از امام و اسلام محروم باشید و به سیل خروشان انقلاب پیوند نخورید و الا ترازوی عدل الهی و عذاب دوزخ در انتظارتان میباشد .

سال 61 ایام عید بود . همزمان با شروع عملیات فتح المبین ، در منطقه دزفول به همراه تعداد زیادی از بچه های ملارد ، به رسم قدیم مشغول در کردن روز سیزدهعید بودیم . به بهانه سیزده بدر به صحرا رفته بودیم . از قضا بدون آذوقه صفائی نداشت ، اینجا بود که شیطنت محمود علی گل کرد ، ایشان در یک چشم بهم زدن و در یک رفت و برگشت پاتک سنگینی به انبار تدارکات زد و در یک عملیات کاملا مخفیانه یک کارتن آب میوه را برای بچه ها آورد و آن روز را کنار این شهید بزرگوار و دیگر رزمنده های ملاردی سر کردیم . این شیطنت ها همراه با این شهید بزرگوار بود میان رزمندگان بمب روحیه بود .